دسته‌ها
یادداشت‌ها

ابطال رای داور مرضی الطرفین

ابطال رای داور مرضی الطرفین

ابطال رای داور مرضی الطرفین در این نوشتار مورد بررسی قرار می گیرد .رای داور مرضی الطرفین، قانوناً قابل اعتراض نیست ولی بر اساس موارد مصرح درماده ۴۸۹ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی در یک سری از موارد رای داور، قابل ابطال خواهد بود.

دسته‌ها
شرح یک داوری

نمونه لایحه قوی در دعوای ابطال رای داور

ابطال رای داور

نمونه لایحه قوی در دعوای ابطال رای داور در این نوشتار آورده شده است ابتدا به بیان مواردی در این خصوص می پردازیم :

در انتخاب داور باید به دو نکته بسیار مهم توجه داشت:

1- انتخاب داور متخصص

2- انتخاب داور به شیوه درست

اگر داور غیر متخصص انتخاب کنید :

علاوه بر اینکه در رسیدگی داوری و صدور رای ، باعث اتلاف وقت و هزینه خواهد شد چه خواسته یا ناخواسته به جای داوری، ناداوری کند و رای صادره از سوی او ناقض قواعد بنیادین دادرسی و داوری باشد و قابل ابطال در دادگاه به شمار رود.

و اگر داور را به شیوه درست و قانونی انتخاب ننمائید چه بسا حتی اگر متخصص باشد رای او بدلیل ایراد اساسی به شیوه انتخابش در معرض ابطال از طریق دادگاه قرار گیرد.

داوری که در این جلسه از “شرح یک داوری” با انتشار نمونه لایحه به توضیح آن می پردازم مصداق هر دو نکته بالا بود.

انتخاب داور غیر متخصص و همچنین انتخاب نادرست داور به طور جدی و گسترده می تواند از موجبات ابطال رای داور باشد.

گروهی از افراد با صرف هزینه بسیار و طی زمان زیاد، اقدام به انتخاب یک داور غیرمتخصص به شیوه ای کاملاً غیرقانونی نموده بودند که بدنبال ارائه لایحه دفاعیه زیر رای داوری صادره در دادگاه باطل گردید.

دادخواست و لایحه ابطال رای داور در این پرونده از سوی آقایان محمدرضا یوسف بیگی و مهدی قاسمی که از وکلای پایه یک دادگستری می باشند و در انجام داوری و وکالت در دعاوی داوری، دارای تخصص هستند تنظیم گردیده است و به عنوان نمونه لایحه قوی در دعوی ابطال رای داور ، قابل توجه به شمار می رود.

نمونه لایحه قوی در دعوی ابطال رای داور 

ریاست محترم شعبه ……..دادگاه عمومی حقوقی شهرستان ……..

موضوع: پرونده کلاسه ………… (…….بایگانی شعبه)

سلام علیکم؛

با احترام، پیرو دادخواست تقدیمی به طرفیت ……… و غیره به خواسته ابطال رأی داوری به شماره ………. تاریخ ……… که برای مورخ ……….ساعت …….. وقت رسیدگی تعیین شده است مراتب ذیل را به استحضار می رساند:

الف) ایرادات شکلی وارد بر رای داور
1- ایرادات مربوط به نحوه انتخاب داور

[ انطباق موضوع با بندهای 1و6 ماده 489 قانون آیین دادرسی مدنی مبنی بر عدم صلاحیت داور و عدم رعایت قوانین موجد حق]

با عنایت به پیش بینی داور مرضی الطرفین در ماده …..قرارداد … به شماره ….تاریخ ….. (به عنوان نمونه) تنظیمی فی مابین خواندگان و موکل در اجرای ماده 460 قانون آیین دادرسی مدنی، خواندگان می بایست در اظهارنامه ارسالی، داور مرضی الطرفین خود را تعیین می نمودند که در مانحن فیه این اقدام بدواً انجام نپذیرفته است.

پس از اقدام به شرح فوق و عدم اجابت خواسته، متعاقباً می بایست نسبت به تقدیم دادخواست تعیین داور از دادگاه اقدام که متعاقباً دادگاه نیز پس از احراز شرایط قانونی خواسته در اجرای ماده 467 قانون آیین دادرسی مدنی داور مربوطه را از طریق قرعه، تعیین و سپس در اجرای ماده 471 همان قانون داور تعیینی به موکل (خواهان) ابلاغ تا موکل در مهلت قانونی ده روزه، مراتب رد خود را اعلام می نمود ولیکن در پرونده داوری مربوطه هیچ کدام از مراتب فوق، رعایت نگردیده است.

2- ارجاع و استناد اشتباه به قانون پیش فروش ساختمان

طی یک فرایند مغایر با قوانین موجد حق از جمله قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و مغایر با قرارداد اصلی که مبتنی بر قانون مدنی است (نه قانون پیش فروش آپارتمان) خواهان داوری با القاء اینکه قرارداد فیمابین طرفین، مشمول ماده 20 قانون پیش فروش ساختمان است اقدام به اخذ دستور ارجاع از رئیس دادگستری ….. به داوری نموده است.

در این خصوص لازم به توضیح است که:

اولاً:

اساساً قرارداد اصلی ، در تاریخ….. یعنی، دو سال پیش از اجرایی شدن قانون پیش فروش ساختمان منعقد شده است.

لازم به ذکر است که قانون پیش فروش ساختمان در تاریخ 12/10/1389  تصویب و پس از فراهم شدن بسترهای ثبتی آن از سوی سازمان ثبت اسناد و املاک، این قانون در سال 1394 (یعنی دو سال، پس از انعقاد قرارداد موضوع داوری) اجرایی شده است و قانونی که بعدا اجرایی شده اساساً نسبت به قراردادی که پیش از آن منعقد گردیده هیچ گونه اثری ندارد. زیرا اثر قانون نسبت به آتیه است نه گذشته.

ثانیاً:

حتی هنوز هم آیین نامه اجرایی موضوع ماده 20 قانون پیش فروش ساختمان به تصویب هیأت وزیران نرسیده است. تاکید می کنیم که اجرای مفاد ماده 20 قانون پیش فروش ساختمان، متوقف بر تصویب و اجرای آئین نامه ای می باشد که هنوز تصویب نگردیده است.

ثالثاً:

قرارداد مبنای داوری، ماهیت ارائه خدمات در زمینه …….. دارد و ماهیت فروش آپارتمان ندارد.

رابعاً:

 در ماده 20 قانون پیش فروش ساختمان، هیأت 3 نفره داوری، پیش بینی شده است در حالی که شیوه داوری مندرج در قرارداد موضوع داوری، مبتنی بر یک داور مرضی الطرفین و دو نماینده یا وکیل از سوی طرفین است فلذا افاده داوری منفرد می کند نه افاده هیات داوری.

خامساً:

حتی در داوری های موضوع قانون پیش فروش ساختمان، برابر بند پایانی ماده 20 قانون مزبور، رعایت قانون آیین دادرسی مدنی در باب داوری، الزامی است.

سادساً:

نباید از نظر دور داشت که قرارداد پیش فروش ساختمان بر نوعی از قراردادها اطلاق می شود که طرف فروشنده (پیش فروشنده) خودش مالک زمین بوده و خریداران اشخاصی هستند که وجوه لازم برای احداث بنا در زمین پیش فروشنده را پرداخت می کنند و در نهایت پس از تکمیل واریزی ها مالک زمین (به مقدار سهم مشاع) و مالک ساختمان احداثی می شوند در حالی که در قرارداد موضوع داوری، زمین محل احداث بنا متعلق به موکل اینجانبان نبوده است.

3- ایرادات مربوط به شخص داور (شخص حقوقی)

[انطباق موضوع با بند 6 ماده قانون آیین دادرسی مدنی مبنی بر عدم صلاحیت داور] :

اولاً:

 یک شخص حقوقی نمی تواند مطابق مقررات قانونی، داوری نماید.

در موارد خاص که شخص حقوقی برابر تصریحات قانونی، امکان انتخاب شدن به عنوان داور را دارد (همانند مرکز داوری اتاق بازرگانی ایران) راساً داوری نمی نماید بلکه در مقام ناصب داور و مدیریت فرایند داوری اقدام به دخالت می کند چرا که داوری از شوونات انسان عاقل و برخوردار از قوه تمیز می باشد نه از شوون شخص حقوقی.

در حالی که در مانحن فیه رای داور توسط شخص حقوقی صادر و امضا شده است.

ثانیاً:

به موجب مواد 464 ، 466، 467، 468، 469، 470 و 473 قانون آیین دادرسی مدنی ارجاع امر داوری به شخص حقوقی تجویز نگردیده است که در این راستا نظر آن قاضی محترم را به نظریه مشورتی به شماره ……..تاریخ …………اداره کل حقوقی قوه قضاییه جلب می نمائیم.

در نظریه موصوف تصریح شده است «اشخاص حقوقی را فقط زمانی می توان به عنوان داور انتخاب کرد که مقررات خاص، چنین اجازه ای را به آنان داده باشد، نظیر اتاق بازرگانی

ب) ایرادات وارده بر رسیدگی و رای داور

1- ایرادات وارده مبنی بر عدم توجه داور به موارد پیمان (قرارداد) و قوانین و قواعد عام و آمره در حل اختلاف

[انطباق موضوع با بندهای 1 و 3 ماده 489 قانون آیین دادرسی مدنی]

برابر قواعد و بدیهیات فقهی و قانونی از جمله قاعده “العقود تابعه للقصود” و نیز مقررات قانون مدنی از جمله ماده 224 قانون مدنی که الفاظ عقود را محمول بر معانی عرفیه می داند و بنا به ماده 190 قانون مدنی مبنی بر لزوم پیروی قرارداد از قصد و رضای طرفین و ماده 191 قانون مدنی که لزوم مقرون بودن نشانه ها و الفاظ به قصد طرفین قرارداد را مورد تاکید قرار داده اند و بنا به تکلیف داور و قاضی بر پیروی از اراده طرفین در رسیدگی به اختلافات و تفسیر قراردادها و…هر داور یا قاضی مکلف است در رسیدگی برای حل اختلاف از مصرحات قانونی و قراردادی و اراده و قصد طرفین پیروی کند.

در حالی که در رای داوری موصوف به صورت غیر حرفه ای و فاحش، شاهد تجاوز آشکار داور از ماهیت قرارداد و قصد و رضای طرفین و معانی صریح و عرفی قرارداد فیمابین آنها هستیم.

همانگونه که مستحضرید اصول 167 و 166 قانون اساسی و  ماده 3 قانون آئین دادرسی مدنی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی تصریح دارند که قاضی و به طریق اولی داور، مکلف هستند احکامی مستدل و مستند به مواد قانونی و اصول بنیادین دادرسی صادر نموده و حکم هر دعوی را از قوانین مدونه بیابند.

در امور مدنی

در امور مدنی برابر تصریح ماده 10 قانون مدنی و بنا به اصل لزوم قراردادها، قرارداد فیمابین طرفین تا آنجا که مخالف صریح قانون نباشد در روابط طرفین، به مثابه قانون است.

ضمن آنکه اصل لزوم قراردادها آنها را در روابط طرفین، به بخشی از قواعد موجد حق، تبدیل می نماید.

علاوه بر اینکه طرفین قرارداد، ملتزم به رعایت نص قرارداد و محترم شمردن اراده و قصد متجلی شده خود در قرارداد می باشند داور نیز در رسیدگی و صدور رای، ناگزیر به رعایت قرارداد و محترم شمردن اراده و قصد طرفین است.

در مانحن فیه

در مانحن فیه نیز التزام داور به رعایت نص قرارداد و احترام به اراده و قصد طرفین به عنوان بخشی از قواعد موجد حق، اصلی است که داور نمی تواند فراتر از آن عمل کند. هیچ منبع صلاحیتی برای فراتر رفتن داور از ماهیت و حیطه شمول قرارداد و اراده طرفین متصور نمی باشد.

2- ایرادات مربوط به بندهای … و … (مندرج در صفحه … رأی داوری) و بندهای … و … و … (مندرج در صفحات  …و … رأی داوری)

1-2) داور در بندهای … و …. رأی داوری، موکل را خلاف تصریحات قراردادی، محکوم به تحویل مورد معامله و انتقال سند رسمی به نام خواندگان نموده است.

این در حالی است که مفاد قرارداد که فی مابین طرفین لازم الاتباع است (مواد … و …) تحویل و انتقال سند را منوط به تسویه حساب نهایی و اخذ مفاصاحساب نموده است.

در حالی که خواهان های داوری بدهکار،و تسویه حساب قراردادی ننموده اند، ضمن اینکه داور در مقام قضاوت و داوری و به جهت رعایت قوانین موجد حق حداقل می بایست بررسی می نمود آیا خواهان های داوری به تکالیف قراردادی خود عمل نموده اند یا خیر؟ که در مانحن فیه و رسیدگی داوری به این امر توجهی نشده است.

بنابراین ملاحظه می نمایید موضوع منطبق با بند 1 ماده 489 قانون آیین دادرسی مدنی است.

خسارات ناشی از تأخیر در تحویل

2-2)  در بندهای …. و…. و … که مربوط به خسارات ناشی از تأخیر در تحویل، تأخیر در انتقال سند و سود تسهیلات مأخوذه از …. می باشد داور مربوطه بدون لحاظ اصول بنیادین داوری با اشاره به قانون پیش فروش ساختمان که

اولاً:

مورد تراضی و توافق طرفین طبق مفاد قرارداد نبوده است.

ثانیاً:

مطابقتی با قرارداد تنظیمی فی مابین طرفین نداشته است و کاملاً مغایر با موارد پیمان و قرارداد تنظیمی فی مابین طرفین بوده است مبادرت به صدور رأی بر علیه موکل به میزان حدوداً …. میلیون تومان برای هر یک از خواهان و جمعاً مبلغی بالغ بر ….میلیارد تومان بابت خسارت که معادل 100 درصد مبلغ قراردادهای منعقده بوده تعیین نموده است.

حال قضاوت با آن قاضی محترم است:

چگونه ممکن است داور، برخلاف قوانین موجد حق و شرع و مهم تر از همه با وجود عدم پیش بینی خسارت در قرارداد از حیطه شمول و تعهدات قرارداد خارج شده و بر مبنای قانون قانون پیش فروش ساختمان (که حتی در زمان انعقاد قرارداد آیین نامه اجرایی آن هنوز ابلاغ نشده است) مبادرت به تعیین خسارت قراردادی معادل 100 درصد مبلغ قرارداد خسارت قراردادی نموده و موکل را محکوم نماید؟

تعیین خسارات

در حالی که طبق مفاد قرارداد تنظیمی فی مابین و فرضاً (فرض محال) برای تأخیر در انجام تعهدات از سوی موکل، هیچگونه خسارتی پیش بینی نشده است چگونه و به کدام استناد قانونی و با کدام صلاحیت، داور و کارشناس مربوطه از حدود اراده و قصد طرفین و قرارداد فیمابین، خارج شده و به قانون پیش فروش ساختمان، استناد نموده اند؟

و چنین داوری ناصحیح و بی اساس، در حالی صورت گرفته که تعهد موکل اینجانب به عنوان ….مبنی بر ساخت واحدهای مسکونی موضوع قرارداد تا میزان  97 درصد پیشرفت داشته است ولیکن به علت عدم تسویه حساب قراردادی از سوی خواهان های داوری-که در واقع طبق قاعده اقدام بر علیه خود اقدام نموده اند- موجبات عدم تحقق سایر موارد اجرایی باقیمانده قرارداد فراهم شده است.

مضافاً اینکه:

مطالبه خسارت تخلف از انجام تعهد باید با لحاظ اصل انصاف، عدالت باشد و در صورتی اعمال شود که خواهان های داوری هم به تعهدات خود عمل کرده باشد نه اینکه با تجویز و تفکیک تعهدات مندرج در قرارداد، یک طرف قرارداد را مأخوذ به تعهدات قراردادی و یک طرف دیگر را به تحمل آثار و تبعات عدم ایفای آن دانسته و نهایتاً طرف دیگر را مبری از مسئولیت بدانیم.

در صورتی که خواهان های داوری، بخشی از ثمن را پرداخت نکرده اند و به تعهدات خود جامه عمل نپوشانده اند.

مهم تر اینکه تراضی طرفین در خسارت ناشی از تأخیر در انجام تعهد هم پیش بینی نشده است.

بنابراین اراده باطنی و قصد واقعی طرفین حاکم بر توافق است (یعنی عدم پرداخت هرگونه خسارتی در خصوص موارد ادعایی خواهان های داوری)

3-2)

در مورد بند … رأی داوری نیز که موکل را محکوم به پرداخت خسارت تسهیلات اعطایی …. نموده است ملاحظه می نمایید داور برخلاف قوانین آمره و قوانین …. و با استناد به تأخیر در تحویل مبادرت به صدور رأی نموده است.

صرف نظر از اینکه موضوع مصداق بارز خسارت در خسارت است، طبق مفاد قرارداد ، تسهیلات اعطایی بابت بخشی از ثمن معامله است بنابراین سود مربوطه نیز می بایست توسط خواهان های داوری پرداخت گردد.

جالب توجه اینکه خود داور در بند…. رأی داوری به این موضوع اذعان داشته است ولیکن بدون هیچگونه استناد قانونی و بر خلاف قوانین موجد حق، موکل را به پرداخت سود تسهیلات که مبلغ قابل توجهی خواهد شد محکوم نموده است، آن هم به علت جزای تخلف از تأخیر در تحویل، که سابقاً در بند … رأی داوری برای آن خسارت تعیین نموده است.

در واقع داور موصوف، مبادرت به محکومیت موکل به خسارت در خسارت نموده است.

با عنایت به مراتب فوق، ملاحظه می نمایید داور، نه در جایگاه داوری، بلکه در جایگاهی دیگر، هر جا که احساس کرده موضوعی به نفع خواهان های داوری است از مفاد قرارداد استفاده نموده است.

داور موصوف :

 داور موصوف در هر مورد که موضوعی در قرارداد پیش بینی نشده یا احساس نموده به ضرر خواهان های داوری است بر خلاف قانون و توافق طرفین، از ماهیت قرارداد و اراده و قصد طرفین، عدول کرده و با تمسک باطل به قانون پیش فروش ساختمان به نفع خواهان های داوری، رأی صادر نموده و من غیرحق، موجبات ورود خسارت هنگفت را به موکل فراهم نموده است.

لذا نظر به آنکه رای صادره از سوی داور که اساساً خلاف قواعد موجد حق و به شیوه ای نادرست انتخاب شده و در موارد عدیده، در رسیدگی و رای خود خلاف قوانین موجد حق، عمل کرده و موضوع اختلاف را نیز بر پایه نقض فاحش قرارداد اصلی، مورد قضاوت، قرار داده است .

و در مقام استناد و استدلال و تفسیر، به حیطه هایی وارد شده که نه تنها در اساس و ماهیت، هیچ رابطه ای با قرارداد اصلی ندارد بلکه به شدت و صراحتاً ناقض قرارداد اصلی و در حقیقت ناقض قواعد موجد حق است. از آن مقام محترم تقاضای صدور حکم بر ابطال رأی داوری (که کاملاً یک طرفه و برخلاف قانون بوده است) به استناد بندهای 1، 3 و 6 ماده 489 قانون آیین دادرسی مدنی مورد استدعا است.

 با تقدیم احترام

وکلای خواهان

مهدی قاسمی – محمدرضا یوسف بیگی

دسته‌ها
نظرات مشورتی اداره حقوقی قوه قضائیه

توقف اجرای رأی داور

توقف اجرای رأی داور

توقف اجرای رأی داور ممکن است بنا به صدور قرار توقف یا منع اجرای رأی داوری یا به دنبال صدور رأی بدوی دادگاه مبنی بر بطلان رأی داور باشد.

پرسش:

قسمت اخیر ماده ۴۹۰ قانون آیین دادرسی در امور مدنی مقرر می‌دارد:

«تا رسیدگی به اصل دعوی و قطعی شدن حکم به بطلان، رأی داور متوقف می‌ماند».

و ماده ۴۹۳ قانون مذکور مقرر می‌دارد :

«اعتراض به رأی داور مانع اجرا نیست،مگر آنکه دلایل اعتراض قوی باشد. در این صورت دادگاه قرار توقف منع اجرا را تا پایان رسیدگی به اعتراض و صدور حکم قطعی صادر می‌نماید و در صورت اقتضا تأمین مناسب نیز از معترض اخذ خواهد شد» آیا بین مواد مذکور تعارض وجود دارد یا خیر؟ در موردی که دادخواست ابطال رأی داور تقدیم دادگاه شده مقام قضایی به استناد کدام‌یک از مواد مذکور اجرای رأی داور را متوقف می‌کند؟

پاسخ:

ماده ۴۹۳ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب، ناظر به زمانی است که در جریان رسیدگی دادگاه بدوی به درخواست بطلان رأی داور،دادگاه قرارتوقف یا منع اجرای رأی داوری را صادر کند، در حالی که هنوز راجع به موضوع بطلان رأی داور رأی صادر نکرده است؛ولی ذیل ماده ۴۹۰ ناظر به زمانی است که دادگاه، رأی خود را مبنی بر بطلان رأی داور صادر کند و از این حیث، فارغ از رسیدگی باشد. در واقع ذیل ماده ۴۹۰ به نوعی اثر اجرایی بخشیدن موقت به رأی صادره از دادگاه بدوی مبنی بر بطلان رأی داور می‌باشد.

نظریه مشورتی شماره ۶۳/۹۵/۷ ـ 18/01/1395.اداره کل حقوقی قوه قضاییه

ایران داوری مرکز تخصصی داوری می باشد.

مشاوران و داوران متخصص ما در ایران داوری در تمامی زمینه های حقوقی آماده ارائه خدمات داوری می باشند.

دسته‌ها
نظرات مشورتی اداره حقوقی قوه قضائیه

اجرای رای داور با درخواست ذینفع

اجرای رای داور با درخواست ذینفع

عدم اجرای رأی داوری با وجود درخواست ذینفع، توجیه قانونی ندارد.

مستفاد از مجموع مواد 489 تا 492 ق.آ.د.م 1379 آن است که:

در صورت رد درخواست ابطال رأی داور، چه به علت خارج بودن آن از مهلت قانونی و چه به علت وارد نبودن اعتراض با تقاضای ذینفع،

باید رأی داور به‌ موقع اجراء گذارده شود و عدم اجرای آن توجیه قانونی ندارد.

زیرا در غیر این صورت، تعیین مهلت برای درخواست ابطال رأی داور به لحاظ انطباق با ماده 489 و همچنین رد درخواست به علت خارج بودن از مهلت قانونی موضوع مواد 490 و 492 همان قانون، عبث و بی‌مورد خواهد بود.

نظریه مشورتی شماره 2202/7 – 1387/04/12

اداره کل حقوقی قوه قضاییه.

ایران داوری مرکز تخصصی داوری در ایران می باشد.

مشاوران و داوران مجرب در ایران داوری آماده ارائه خدمات داوری به متقاضیان می باشند.

دسته‌ها
نظرات مشورتی اداره حقوقی قوه قضائیه

تکلیف دادگاه پس از ابطال رای داور

تکلیف دادگاه پس از ابطال رای داور

پس از ابطال رأی داوری برای دادگاه در همان پرونده تکلیف دیگری متصور نیست.

در مورد درخواست ابطال رأی داور، چنانچه دادگاه، رأی داوری را ابطال نموده و خواسته دعوی، منحصراً ابطال رأی داور باشد برای دادگاه، وظیفه دیگری متصور نیست و باید برای رسیدگی به ماهیت دعوی، مجدداً دادخواست داده شود.

نظریه مشورتی شماره 10253/7 – 1382/12/16 اداره کل حقوقی قوه قضاییه

دسته‌ها
یادداشت‌ها

زوال داوری

زوال داوری-ایران داوری

زوال داوری

زوال داوری ، که به معنی پایان یافتن توافقی یا قهری صلاحیت داور برای انجام داوری است سبب می شود که توافق طرفین برای حل اختلاف از طریق داور کنونی، منتفی گردد یا به طور کلی، رسیدگی به دعوی در صلاحیت مراجع قضایی واقع شود. در این موارد زوال داوری تحقق می یابد.

به استناد ماده 481 قانون آیین دادرسی مدنی داوری در موارد ذیل از بین می رود :

1- زوال داوری با توافق کتبی طرفین دعوا

2- زوال داوری با فوت یکی طرفین دعوا

3- زوال داوری با حجر یکی از طرفین دعوا

همانگونه که ملاحظه می نمایید در موارد 3 گانه یادشده ، داوری از بین می رود ولی بعضاً مشاهده می شود داور یا هیأت داوران به موارد فوق الذکر توجهی ننموده و حتی علی رغم فوت یکی از طرفین دعوا و بی اعتباری امر داوری مبادرت به صدور رأی داوری می نمایند، در این وضعیت، رأی داور به نظر اینجانب بدون درخواست ابطال هم، باطل است ولی به جهت اطمینان و استفاده از مواعد قانونی و رعایت تشریفات قانونی بهتر است درخواست ابطال رأی داور گردد.

به عنوان نمونه  می توان به دادنامه صادره از شعبه 15 دادگاه تجدیدنظر استان تهران به شماره 9209970221500312 تاریخ 25/3/1392 اشاره نمود که صریحاً در دادنامه موصوف به شرح گواهی انحصار وراثت ارائه شده از سوی تجدیدنظر خواه مبنی بر فوت احدی از طرفین دعوا، دادگاه تجدیدنظر به لحاظ مؤخر بودن تاریخ فوت نسبت به رأی داور به استناد بی اعتبار شدن شرط داوری مستند به بندهای 1 ماده 481 و بند 7 ماده 489 قانون آیین دادرسی مدنی با توجه به درخواست ابطال رأی ، مبادرت به صدور حکم به ابطال رأی داوری نموده است.

ایران داوری با حضور داوران و مشاوران متخصص در تمامی موضوعات داوری  همچنین موارد زوال رای داوری ، آماده ارائه خدمات داوری می باشد.

دسته‌ها
قوانین داوری داخلی

داوری در قانون آئین دادرسی مدنی

داوری در آیین دادرسی مدنی-ایران داوری

داوری در قانون آئین دادرسی مدنی

داوری در قانون آئین دادرسی مدنی به شرح زیر در مواد قانونی آمده است:

ماده 35 –

وکالت در دادگاه ها شامل تمام اختیارات راجع به امر دادرسی است جز آنچه را که موکل استثناء کرده یا توکیل در آن، خلاف شرع باشد، لیکن در امور زیر باید اختیارات وکیل در وکالت نامه تصریح شود: 5- وکالت در ارجاع دعوا به داوری و تعیین داور

ماده 418 –

در مورد ماده قبل، شخص ثالث حق دارد به هر گونه رای صادره از دادگاه های عمومی، انقلاب و تجدیدنظر اعتراض نماید و نسبت به حکم داور نیز به کسانی که خود یا نماینده آنان در تعیین داور شرکت نداشته اند می توانند به عنوان شخص ثالث اعتراض کنند.

باب هفتم – داوری

سایر مواد داوری در قانون آئین دادرسی مدنی :

 ماده 454 –

كليه اشخاصی كه اهليت اقامه دعوا دارند مي توانند با تراضی يكديگر منازعه و اختلاف خود را خواه در دادگاهها طرح شده يا نشده باشد و در صورت طرح در هر مرحله ای از رسيدگي باشد  به داوری يك يا چند نفر، ارجاع دهند.

ماده 455 –

متعاملين می توانند ضمن معامله ملزم شوند و يا به موجب قرارداد جداگانه تراضي نمايند كه در صورت بروز اختلاف بين آنان به داوری مراجعه كنند و نيز مي توانند داور يا داوران خود را قبل يا بعد از بروز اختلاف، تعيين نمايند.

تبصره –

در كليه موارد رجوع به داور، طرفين مي توانند انتخاب داور يا داوران را به شخص ثالث يا دادگاه واگذار كنند.

ماده 456 –

در مورد معاملات و قراردادهای واقع بين اتباع ايرانی و خارجی، تا زمانی كه اختلاف ايجاد نشده است طرف ايرانی نمی تواند به نحوی از انحاء ملتزم شود كه در صورت بروز اختلاف، حل آن را به داور يا داوران يا هياتی ارجاع نمايد كه آنان دارای همان تابعيتی باشند كه طرف معامله دارد. هر معامله و قراردادی كه مخالف اين منع قانونی باشد در قسمتی كه مخالفت دارد باطل و بلااثر، خواهد بود.

ماده 457 –

ارجاع دعوای راجع به اموال عمومی و دولتی به داوری پس از تصويب هيات وزيران و اطلاع مجلس شورای اسلامی صورت می گيرد. در مواردی كه طرف دعوا خارجی و يا موضوع دعوا از موضوعاتی باشد كه قانون آن را مهم تشخيص داده تصويب مجلس شورای اسلامی نيز ضروری است .

ماده 458 –

در هر مورد كه داور تعيين مي شود بايد موضوع و مدت داوری و نيز مشخصات طرفين و داور يا داوران به طوري كه رافع اشتباه باشد تعيين گردد. در صورتي كه تعيين داور بعد از بروز اختلاف باشد موضوع اختلاف كه به داوری ارجاع شده بايد به طور روشن، مشخص و مراتب به داوران ابلاغ شود.

تبصره –

قراردادهای داوری كه قبل از اجرای اين قانون تنظيم شده اند با رعايت اصل (139) قانون اساسي، تابع مقررات زمان تنظيم می باشند.

ماده 459 –

در مواردی كه طرفين معامله يا قرارداد، متعهد به معرفی داور شده ولی داور يا داوران خود را معين نكرده باشند و در موقع بروز اختلاف نخواهند و يا نتوانند در معرفی داور اختصاصی خود اقدام و يا در تعيين داور ثالث، تراضی نمايند و تعيين داور به دادگاه يا شخص ثالث نيز محول نشده باشد يك طرف می تواند داور خود را معين كرده به وسيله اظهارنامه رسمی به طرف مقابل معرفی و درخواست تعيين داور نمايد و يا نسبت به تعيين داور ثالث تراضی كند. در اين صورت طرف مقابل مكلف است ظرف ده روز از تاريخ ابلاغ اظهارنامه داور خود را معرفی و يا در تعيين داور ثالث تراضی نمايد. هرگاه تا انقضای مدت يادشده اقدام نشود ذينفع مي تواند حسب مورد برای تعيين داور به دادگاه مراجعه كند.

ادامه مواد قانونی:

ماده 460 –

در مواردی كه مقرر گرديده است حل اختلاف به يك نفر داور، ارجاع شود و طرفين نخواهند يا نتوانند در انتخاب داور، تراضی نمايند و نيز در صورتی كه داور يكي از طرفين، فوت شود يا استعفا دهد و طرف نامبرده نخواهد جانشين او را معين كند و يا در هر موردی كه انتخاب داور به شخص ثالث واگذار شده و آن شخص از تعيين داور، امتناع نمايد يا تعيين داور از طرف او غير ممكن باشد.

هر يك از طرفين مي توانند با معرفی داور مورد نظر خود وسيله اظهارنامه از طرف مقابل درخواست نمايد كه ظرف ده روز از تاريخ ابلاغ اظهارنامه، نظر خود را در مورد داور واحد اعلام كند و يا حسب مورد در تعيين جانشين داور متوفي يا مستعفي يا داوري كه انتخاب او وسيله ثالث، متعذر گرديده اقدام نمايد. در صورتي كه با انقضاي مهلت، اقدامي به عمل نيايد برابر قسمت اخير ماده قبل، عمل خواهد شد.

ماده 461 –

هر گاه نسبت به اصل معامله يا قرارداد راجع به داوري، بين طرفين، اختلافي باشد دادگاه ابتدا به آن رسيدگي و اظهار نظر مي نمايد .

ماده 462 –

در صورتي كه طرفين نسبت به دادگاه معيني براي انتخا ب داور تراضي نكرده باشند دادگاه صلاحيتدار براي تعيين داور، دادگاهي خواهد بود كه صلاحيت رسيدگي به اصل دعوا را دارد.

ماده 463 –

هر گاه، طرفين ملتزم شده باشند كه در صورت بروز اختلاف بين آنها شخص معيني داوري نمايد و آن شخص نخواهد يا نتواند به عنوان داور رسيدگي كند و به داور يا داوران ديگری نيز تراضی ننمايند رسيدگي به اختلاف در صلاحيت دادگاه خواهد بود.

ماده 464 –

در صورتی كه در قرارداد داوری ، تعداد داور معين نشده باشد و طرفين نتوانند در تعيين داور يا داوران، توافق كنند هر يك از طرفين بايد يك نفر داور اختصاصی معرفی و يك نفر به عنوان داور سوم به اتفاق، تعيين نمايند.

ماده 465 –

در هر مورد كه داور يا داوران، وسيله يك طرف يا طرفين انتخاب مي شود انتخاب كننده، مكلف است قبولی داوران را اخذ نمايد. ابتدای مدت داوری، روزی است كه داوران، قبول داوری كرده و موضوع اختلاف و شرايط داوری و مشخصات طرفين و داوران به همه آنها ابلاغ شده باشد .

ماده 466 –

اشخاص زير را هر چند با تراضی، نمی توان به عنوان داور انتخاب نمود:

1- اشخاصی كه فاقد اهليت قانونی هستند.

2- اشخاصي كه به موجب حكم قطعي دادگاه و يا در اثر آن، از داوري، محروم شده اند.

ماده 467 –

در مواردي كه دادگاه به جاي طرفين يا يكي از آنان داور تعيين مي كند بايد حداقل از بين دو برابر تعدادي كه براي داوري، لازم است و واجد شرايط هستند داور يا داوران لازم را به طريق قرعه معين نمايد .

ماده 468 –

دادگاه پس از تعيين داور يا داوران و اخذ قبولي، نام و نام خانوادگي و ساير مشخصات طرفين و موضوع اختلاف و نام و نام خانوادگي داور يا داوران و مدت داوري را كتباً به داوران ابلاغ مي نمايد. در اين مورد، ابتدای مدت داوری، تاريخ ابلاغ به همه داوران مي باشد.

ماده 469 –

دادگاه نمي تواند اشخاص زير را به سمت داور تعيين نمايد مگر با تراضي طرفين:

1- كساني كه سن آنها كمتر از بيست وپنج سال تمام باشد.

2- كساني كه در دعوا ذينفع باشند.

3- كساني كه با يكي از اصحاب دعوا قرابت سببي يا نسبي تا درجه دوم از طبقه سوم داشته باشند.

4- كساني كه قيم يا كفيل يا وكيل يا مباشر امور يكي از اصحاب دعوا مي باشند يا يكي از اصحاب دعوا مباشر امور آنان باشد.

سایر موارد:

5- كساني كه خود يا همسرانشان وارث يكي از اصحاب دعوا باشند.

6- كساني كه با يكي از اصحاب دعوا يا با اشخاصي كه قرابت نسبي يا سبيي تا درجه دوم از طبقه سوم با يكي از اصحاب دعوا دارند در گذشته يا حال دادرسي كيفري داشته باشند.

7- كساني كه خود يا همسرانشان و يا يكي از اقراباي سببي يا نسبي تا درجه دوم از طبقه سوم او با يكي از اصحاب دعوا يا زوجه و يا يكي از اقرباي نسبي يا سببي تا درجه دوم از طبقه سوم او دادرسي مدني دارند.

8- كارمندان دولت در حوزه ماموريت آنان.

ماده 470 –

كليه قضات و كارمندان اداري شاغل در محاكم قضايي نمي توانند داوري نمايند هر چند با تراضي طرفين باشد.

ماده 471 –

در مواردي كه داور با قرعه تعيين مي شود  هر يك از طرفين مي توانند پس از اعلام در جلسه، در صورت حضور و در صورت غيبت از تاريخ ابلاغ تا ده روز، داور تعيين شده را رد كنند مگر اين كه موجبات رد، بعداً حادث شود كه در اين صورت، ابتداي مدت، روزي است كه علت رد، حادث گردد. دادگاه پس از وصول اعتراض، رسيدگي مي نمايد و چنانچه اعتراض را وارد تشخيص دهد داور ديگري تعيين مي كند.

ماده 472 –

بعد از تعيين داور يا داوران،  طرفين حق عزل آنان را ندارند مگر با تراضي.

ماده 473 –

چنانچه داور پس از قبول داوري ، بدون عذر موجه از قبيل مسافرت يا بيماري و امثال آن در جلسات داوري حاضر نشده يا استعفا دهد و يا از دادن راي امتناع نمايد علاوه بر جبران خسارات وارده تا پنج سال از حق انتخاب شدن به داوري، محروم خواهد بود.

ماده 474 –

نسبت به امري كه از طرف دادگاه به داوري ارجاع مي شود اگر يكي از داوران استعفاء دهد يا از دادن راي، امتناع نمايد و يا در جلسه داوري دو بار متوالي حضور پيدا نكند دو داور ديگر به موضوع رسيدگي و راي خواهند داد.

چنانچه در بين آنان در صدور راي اختلاف حاصل شود دادگاه، به جاي داوري كه استعفا داده يا از دادن راي امتناع نموده يا دو بار متوالي در جلسه داوري، حضور پيدا نكرده ظرف مدت ده روز داور ديگري به قيد قرعه انتخاب خواهد نمود مگر اين كه قبل از انتخاب به اقتضا مورد، طرفين، داور ديگري معرفي كرده باشند. در اين صورت، مدت داوري از تاريخ قبول داور جديد شروع مي شود.

همچنین:

در صورتي كه داوران در مدت قرارداد داوري يا مدتي كه قانون، تعيين كرده است نتوانند راي بدهند و طرفين به داوري اشخاص ديگر، تراضي نكرده باشند دادگاه به اصل دعوا وفق مقررات قانوني رسيدگي و راي صادر مي نمايد.

تبصره –

در موارد فوق، راي اكثريت داوران ملاك اعتبار است مگر اين كه در قرارداد، ترتيب ديگري مقرر شده باشد.

ماده 475 –

شخص ثالثي كه برابر قانون، به دادرسي جلب شده يا قبل يا بعد از ارجاع اختلاف به داوري وارد دعوا شده باشد مي تواند با طرفين دعواي اصلي در ارجاع امر به داوري و تعيين داور يا داوران تعيين شده تراضي كند و اگر موافقت حاصل نگرديد به دعواي او برابر مقررات به طور مستقل، رسيدگي خواهد شد.

ماده 476 –

طرفين بايد اسناد و مدارك خود را به داوران تسليم نمايند. داوران نيز مي توانند توضيحات لازم را ازآنان بخواهند و اگر براي اتخاذ تصميم جلب نظر كارشناس ضروري باشد كارشناس انتخاب نمابند.

ماده 477 –

داوران در رسيدگي و راي، تابع مقررات قانون آيين دادرسي نيستند ولي بايد مقررات مربوط به داوري را رعايت كنند.

ماده 478 –

هر گاه ضمن رسيدگي مسايلي كشف شود كه مربوط به وقوع جرمي باشد و در راي داور، موثر بوده و تفكيك جهات مدني از جزايي ممكن نباشد و همچنين در صورتي كه دعوا مربوط به نكاح يا طلاق يا نسب بوده و رفع اختلاف در امري كه رجوع به داوري شده متوقف بر رسيدگي به اصل نكاح يا طلاق يا نسب باشد رسيدگي داوران تا صدور حكم نهايي از دادگاه صلاحيتدار نسبت به امر جزايي يا نكاح يا طلاق يا نسب، متوقف مي گردد.

ماده 479 –

ادعاي جعل و تزوير در سند بدون تعيين عامل آن و يا در صورتي كه تعقيب وي به جهتي از جهات قانوني ممكن نباشد مشمول ماده قبل نمي باشد.

ماده 480 –

حكم نهايي يادشده در ماده 478 توسط دادگاه ارجاع كننده دعوا به داوري يا دادگاهي كه داور را انتخاب كرده است به داوران ابلاغ مي شود و آن چه از مدت داوري در زمان توقف رسيدگي داوران، باقي بوده از تاريخ ابلاغ حكم يادشده حساب مي شود. هرگاه داور، بدون دخالت دادگاه، انتخاب شده باشد حكم نهايي،به وسيله طرفين يا يك طرف به او ابلاغ خواهد شد.

داوران نمي توانند بر خلاف مفاد حكمي كه در امر جزايي يا نكاح يا طلاق يا نسب صادر شده راي بدهند.

ماده 481 –
در موارد زير داوری از بين مي رود:

1- با تراضي كتبي طرفين دعوا

2- با فوت يا حجر يكي از طرفين دعوا

ماده 482 –

راي داور، بايد موجه و مدلل بوده و مخالف با قوانين موجد حق نباشد.

ماده 483 –

در صورتي كه داوران، اختيار صلح داشته باشند مي توانند دعوا را با صلح خاتمه دهند. در اين صورت، صلح نامه اي كه به امضاي داوران رسيده باشد معتبر و قابل اجراست .

ماده 484 –

داوران بايد از جلسه اي كه براي رسيدگي يا مشاوره و يا صدور راي تشكيل ميشود مطلع باشند و اگر داور از شركت در جلسه يا دادن راي يا امضاي آن امتناع نمايد ، رايي كه با اكثريت صادر ميشود مناط اعتبار است مگر اين كه در قرار داد ترتيب ديگري مقرر شده باشد .مراتب نيز بايد در برگ راي قيد گردد. ترتيب تشكيل جلسه و نحوه رسيدگي و دعوت براي حضور در جلسه ، توسط داوران تعيين خواهد شد. در مواردي كه ارجاع امر به داوري از طريق دادگاه بوده ، دعوت به حضور در جلسه به موجب اخطاريه دفتر دادگاه بعمل مي آيد.

تبصره –

در مواردي كه طرفين به موجب قرارداد ملزم شده اند كه در صورت بروز اختلاف بين آنها شخص يا اشخاص معيني داوري نمايد اگر مدت داوري، معين نشده باشد مدت آن سه ماه و ابتداي آن از روزي است كه موضوع براي انجام داوري به داور يا تمام داوران، ابلاغ مي شود. اين مدت با توافق طرفين قابل تمديد است .

ماده 485 –

چنانچه طرفين در قرارداد داوري، طريق خاصي براي ابلاغ راي داوري، پيش بيني نكرده باشند داور، مكلف است راي خود را به دفتر دادگاه ارجاع كننده دعوا به داور يا يا دادگاهي كه صلاحيت رسيدگي به اصل دعوا را دارد تسليم نمايد.

دفتر دادگاه اصل راي را بايگاني نمود ه و رونوشت گواهي شده آن را به دستور دادگاه براي اصحاب دعوا ارسال مي دارد.

ماده 486 –

هرگاه طرفين، راي داور را به اتفاق بطور كلي و يا قسمتي از آن را ردكنند آن راي در قسمت مردود، بلااثر خواهد بود.

ماده 487 –

تصحيح رای داوری در حدود ماده 309 اين قانون قبل از انقضای مدت داوری، راسا با داور يا داوران است و پس از انقضای آن تا پايان مهلت اعتراض به رای داور، به درخواست طرفين يا يكي از آنان با داور يا داوران صادر كننده راي خواهد بود. داور يا داوران مكلفند ظرف بيست روز از تاريخ تقاضاي تصحيح راي، اتخاذ تصميم نمايند. راي تصحيحي به طرفين ابلاغ خواهد شد. در اين صورت، رسيدگي به اعتراض در دادگاه تا اتخاذ تصميم داور يا انقضاي مدت يادشده، متوقف مي ماند.

ماده 488 – هرگاه محكوم عليه تا بيست روز بعد از ابلاغ، راي داوري را اجرا ننمايد دادگاه ارجاع كننده دعوا به داوري و يا دادگاهي كه صلاحيت رسيدگي به اصل دعوا را دارد مكلف است به درخواست طرف ذينفع، طبق راي داور، برگ اجرايي صادر كند. اجراي راي، برابر مقررات قانوني مي باشد.

ماده 489 – راي داوري در موارد زير باطل است و قابليت اجرايي ندارد:

1- راي صادره مخالف با قوانين موجد حق باشد.

2- داور، نسبت به مطلبي كه موضوع داوري نبوده راي صادر كرده است .

3- داور خارج از حدود اختيار خود راي صادر نموده باشد. در اين صورت، فقط آن قسمت از راي كه خارج از اختيارات داور است ابطال مي گردد.

4- راي داور پس از انقضاي مدت داوري صادر و تسليم شده باشد.

5- راي داور با آن چه در دفتر املاك يا بين اصحاب دعوا در دفتر اسناد رسمي ثبت شده و داراي اعتبار قانوني است مخالف باشد.

6- راي به وسيله داوراني صادر شده كه مجاز به صدور راي نبوده اند.

7- قرارداد رجوع به داوري، بي اعتبار بوده است .

ماده 490 –

در مورد ماده فوق، هر يك از طرفين مي تواند ظرف بيست روز بعد از ابلاغ راي داور از دادگاهي كه دعوا را ارجاع به داوري كرده يا دادگاهي كه صلاحيت رسيدگي به اصل دعوا را دارد حكم به بطلان راي داور را بخواهد در اين صورت دادگاه، مكلف است به درخواست رسيدگي كرده، هرگاه راي از موارد مذكور در ماده فوق باشد حكم به بطلان آن دهد و تا رسيدگي به اصل دعوا و قطعي شدن حكم به بطلان، راي داور متوقف مي ماند.

تبصره –

مهلت يادشده در اين ماده و ماده 488 نسبت به اشخاصي كه مقيم خارج از كشور مي باشند دوماه خواهد بود. شروع مهلتهاي تعيين شده در اين ماده و ماده 488 براي اشخاصي كه داراي عذر موجه به شرح مندرج در ماده 306 اين قانون و تبصره 1 آن بوده اند پس از رفع عذر احتساب خواهد شد.

ماده 491 –

چنانچه اصل دعوا در دادگاه مطرح بوده و از اين طريق به داوري، ارجاع شده باشد  در اين صورت، اعتراض به راي داور و صدور حكم به بطلان آن، رسيدگي به دعوا تا قطعي شدن حكم بطلان راي داور، متوقف مي ماند.

تبصره –

در مواردي كه ارجاع امر به داوري از طريق دادگاه نبوده و راي داور باطل گردد رسيدگي به دعوا در دادگاه، با تقديم دادخواست به عمل خواهد آمد.

ماده 492 – در صورتي كه درخواست ابطال راي داور، خارج از موعد مقرر باشد دادگاه قرار رد دادخواست را صادر مي نمايد. اين قرار، قطعي است .

ماده 493 –

اعتراض به راي داور، مانع اجراي آن نيست، مگر آن كه دلايل اعتراض، قوی باشد. در اين صورت، دادگاه قرار توقف منع اجراي آن را تا پايان رسيدگي به اعتراض و صدور حكم قطعي، صادر مي نمايد و در صورت اقتضاء تامين مناسب نيز از معترض، اخذ خواهد شد.

ماده 494 –

چنانچه دعوا در مرحله فرجامی باشد  و طرفين با توافق، تقاضای ارجاع امر به داوری را بنمايند يا مورد از موارد ارجاع به داوری تشخيص داده شود ديوان عالی كشور، پرونده را برای ارجاع به داوری به دادگاه صادر كننده راي فرجام خواسته، ارسال مي دارد.

ماده 495 – راي داور، فقط درباره طرفين دعوا و اشخاصي كه دخالت و شركت در تعيين داوری داشته اند و قائم مقام آنان معتبر است و نسبت به اشخاص ديگر، تاثيری نخواهد داشت .

ماده 496 – دعاوي زير، قابل ارجاع به داوری نيست:

1- دعواي ورشكستگي

2- دعاوی راجع به اصل نكاح ، فسخ آن ، طلاق و نسب

ماده 497 –

پرداخت حق الزحمه داوري بر اساس آيين نامه ای است كه هر سه سال، يك بار توسط وزير دادگستري تهيه و به تصويب رئيس قوه قضائيه خواهد رسيد .

ماده 499 – در صورت تعدد داور، حق الزحمه؛ بالسويه بين آنان تقسيم مي شود.

ماده 500 –

چنانچه بين داور و اصحاب دعوا قراردادی در خصوص ميزان حق الزحمه منعقد شده باشد برابر قرارداد، عمل خواهد شد.

ماده 501 – هرگاه در اثر تدليس، تقلب يا تقصير در انجام وظيفه داوران، ضرر مالي متوجه يك طرف يا طرفين دعوا گردد داوران برابر موازين قانوني، مسئول جبران خسارت وارده خواهند بود.

دسته‌ها
یادداشت‌ها

تقاضای ابطال رای داور

تقاضای ابطال رای داور

تقاضای ابطال رای داور (قسمت نخست) و بایسته های دعوای اعتراض در این نوشتلر بررسی می گردد.

در اجرای مفاد ماده 490 قانون آیین دادرسی مدنی هر یک از طرفین داوری می توانند ظرف مهلت 20 روز بعد از ابلاغ رأی داور از دادگاهی که دعوا را به داوری ارجاع نموده یا دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوا را دارد، حکم به بطلان رأی داوری را بخواهد.

نکات حائز اهمیت در ماده  490 قانون آیین دادرسی مدنی به شرح ذیل می باشد:
مهلت اعتراض :

1- مهلت ابلاغ 20 روزه جهت اعتراض پس از ابلاغ رأی داور در اجرای ماده 445 قانون آیین دادرسی مدنی شامل روز اول و آخر (ابلاغ و اقدام) نبوده و 2 روز موصوف جزء موعد 20 روزه محسوب نمی شوند.

مهلت یاد شده نسبت به اشخاصی که مقیم خارج از کشور می باشند 2 ماه خواهد بود.

همچنین نسبت به اشخاصی که دارای عذر موجه به شرح مندرج در ماده 306 قانون آیین دادرسی مدنی و تبصره آن باشند مهلت واخواهی پس از رفع عذر، خواهد بود.

ابلاغ رای داوری :

2- ابلاغ رای داوری می بایست با رعایت ماده 485 قانون آیین دادرسی مدنی باشد در غیر این صورت، فاقد اعتبار و موجبات بطلان آن فراهم خواهد بود.

دعوای ابطال :

3- خوانده دعوی ابطال رأی داوری همه افرادی هستند که در جریان صدور رأی حضور داشته اند. قابل توجه است که داور یا هیأت داوری، به هیچ عنوان، خوانده دعوی ابطال رأی داوری نمی باشند.

4- با عنایت به اینکه تقدیم دادخواست ابطال رأی داوری، مانع اجرای رأی داوری نخواهد بود.

لذا درصورت قوی بودن دلایل ابطال به نظر اینجانب، می بایستی همراه با تقدیم دادخواست ابطال رأی داوری، تقاضای دستور موقت مبنی بر توقف اجرای رأی داوری نیز از دادگاه خواسته شود.

5- به نظر می رسد موارد و دلایل تقاضای بطلان رأی داوری صرفاً در ماده 489 (بندهای 7 گانه) تصریح شده باشد.

تقاضای ابطال رای داور با ثبت دادخواست :

6- در حال حاضر، ثبت دادخواست ابطال رای داوری در موعد قانونی در دفاتر الکترونیک قضایی، به عمل می آید و ملاک رعایت مواعد قانونی، خواهد بود.

7- در صورتی که دادخواست ابطال رأی داور، خارج از موعد مقرر در قانون، ثبت شده باشد دادگاه، مبادرت به صدور قرار رد دادخواست می نماید.

ایران داوری به عنوان مرکز تخصصی داوری با حضور داوران و مشاوران متخصص در حوزه داوری آماده ارائه خدمات داوری و رفع سوالات و ابهامات شما در خصوص تقاضای ابطال رای داور و سایر موضوعات داوری ،به صورت آنلاین و حضوری می باشد.

دسته‌ها
نظرات مشورتی اداره حقوقی قوه قضائیه

غیر مالی بودن دعوی ابطال رای داور

غیرمالی بودن دعوی ابطال رای داور

پرسش:

در خصوص غیرمالی بودن دعوی ابطال رای داور:

خواهان تقاضای ابطال رأی داور را نموده است. آیا مشارالیه می‌بایست بر مبنای الباقی ثمن قرارداد، تمبر ابطال و الصاق نماید یا نسبت به آنچه داور، رأی صادر نموده یا آنچه در دادخواست تقویم شده است؟

پاسخ:

مستنبط از مقررات باب هشتم از قانون آیین دادرسی مدنی و در نظر گرفتن ماده 666 قانون مذکور آن است که دعوی ابطال رأی داور، غیرمالی است؛ بنابراین هزینه دادرسی هم بر اساس مقررات راجع به دعاوی غیرمالی، دریافت می‌گردد.

نظریه مشورتی شماره 161/7 مورخ 1372/01/25

اداره کل حقوقی قوه قضائیه